۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

شنبه 880330



روز شنبه درادامه ی تظاهرات مردمی ( در مسیر میادین انقلاب -آزادی)در اعتراض به نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری، تعداد قابل توجهی از نیروهای انتظامی رسمی و غیر رسمی دولتی در کلیه ی خیابانها و کوچه پس کوچه های اطراف میدان انقلاب و خیابانهای آزادی، کارگر، جمالزاده، سیندخت( بموازات خیابان کارگر ضلع غربی پارک لاله)، فاطمی، بلوار کشاورزو...مستقر شده بودند و از حرکت مردم بسوی میدان انقلاب و خیابان آزادی جلوگیری میکردند. متعاقبا در فرار و گریز مردم و حمله ی نیروهای مردمی و مسلح دولتی در خیابان کارگر( امیرآباد) شاهد حضور فراگیر لباس شخصی ها همراه با نیروهای ضدشورش و اطلاعاتی و موتورسوارها و نیروهای ملبس به ژیلت نیروی انتظامی(گارد یا ضدشورش) با کلاه کاسکت و باتوم و تجهیزاتی از قبیل اسپره، گاز اشک آور و اسلحه گرم از قبیل کلت و...دختری به نام ندا از ناحیه ی سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت که در زمان کوتاهی به شهادت رسید.
مرگ دختری که باید به جای اعتراض به رای به یغما رفته اش در خیابان کارگر به دست برادران بسیجی اش کشته میشد، در فصل امتحانات دانشگاه یا درس میخواند و یا با امید زندگی میکرد بسیار تاسف بار و غم انگیز است.
چه میشد اگر برای تثبیت حکومت گروهی خاص نیاز به تقلب در انتخابات و تایید آن توسط رهبر نبود؟
مسئولیت رهبری سنگین است و با زور و تحکم و غضب و یکدندگی و تایید تقلب برای دو روز حکومت بیشتر حقوق پایمال شده ای را باید پاسخگو باشد. مسلما مسئولیت شهادت هموطنانمان در این روزها بر عهده ی رهبری نظام است.
او میتوانست با مهربانی و احترام به ملت و مهندس موسوی که از خدمتگزاران صادق و پاکیزه نظام بوده است، لااقل به تقاضای آنان اعتنا میکرد و با ملاطفتی حقیقی نه دروغین از مردم دلجویی میکرد و ترکیب هیئت حقیقت یاب را با توجه به رفتار غرض ورزانه ی شورای نگهبان به نوعی تعیین میکرد که خیال مردم از بازشماری عادلانه کمی راحت میشد.
اما او بدون علم و صرفا بر اساس اعتمادی که خود مدعی اش شد، منکر همه چیز شد!!! حال آنکه صرف اعتماد نمیتواند منجر به یقینی شود که زودتر از تایید شورای نگهبان جشن پیروزی برای رییس جمهور محبوبش بگیرد.
این یعنی شهوت قدرت.
آیا اکنون رهبر معظم انقلاب میتواند و قادر است پاسخ خون هدر رفته ی جنازه ی خواهری که برای احقاق حق ربوده شده اش بر آسفالت سرد خیابان ماند ه است را بدهد؟
شاید ایشان رهبر همان گروه قلیلی است که طرفداران خودش را هم فریب میدهد. همان گروهی که سی سال است با چماق و قتلهای زنجیره ای و حمله به خوابگاه دانشجویان و بستن روزنامه ها و ...عرصه ی حیاتی انسانی را بر آزادیخواهان تنگ کرده است.
براستی چه میشود که انقلابیون خون خواهر و برادر و مادر و پدر خود را به زمین میریزند و ککشان نمیگزد؟ بر دلهای آنان چه رفته است؟!
اگر رهبر نداند شاید آقایان شریعتمداری و مصباح و حسینیان بدانند! چرا که امروز دستمان به سعید امامی نمی رسد.
این خواهر توست بسیجی. بر تو چه رفته است؟ این چه نانی است که میخوری؟ خواهر کشی؟ برای اینکه با سکوت برای احقاق یک رای به یغما رفته به خیابان آمده بود؟ او مبارز مسلح بود؟! او مفسد اقتصادی بود؟ او قاچاقچی تریاک بود؟ او خواهر بیگناه تو بود و تو برادری که به جای احقاق حق او او را قربانی شیاطین تشنه ی قدرت کردی. او از این قفس پرواز کرد و تو ماندی و گلوله ای که از تفنگت کم شده است. باید حلالیت بطلبیم به خاطر گناهی که مرتکب شده ایم. فرصت کم است. باید جبران کنیم. روحش شاد.


جمعه 880329




.









































































..




جای تعجب است که چرا اکثر تیراندازی ها به سر و سینه ی افراد شلیک شده است.





.معلوم نیست آیا مامورین دولت جمهوری اسلامی ایران و لباس شخصیها ماموریت داشته اند که ضربات چاقو و یا تیرهای خود را بر سر و قلب و بالای بدن وارد کنند و یا آموزش ندیده اند.


پنجشنبه880328


.

27خرداد88




.

25خرداد88=انقلاب تا آزادی


.

24 خرداد88


23 خرداد88


.