۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

متن کامل مقاله کیهان در پاسخ به نامه علی مطهری به جنتی

کیهان ( محمد امینی):
آقاي علي مطهري طي مقاله اي در روزنامه اعتماد ملي كوشيده بود سخنان آيت الله جنتي در نماز جمعه تهران را نقد كند. آيت الله جنتي در نماز جمعه هفته گذشته تهران، دعوت كنندگان مردم به تجمعات غيرقانوني و برگزاركنندگان اين تجمعات را مقصر خون هاي ريخته شده طي هفته هاي گذشته دانسته و خواستار برخورد با آنها شده بود. آقاي علي مطهري در مقاله خود اين بيان آيت الله جنتي را- با عرض پوزش از آقاي جنتي-با سخن معاويه در جنگ صفين مقايسه كرده است كه چون از او پرسيدند چگونه گناه بزرگ كشتن عمار صحابه عزيز پيامبر را پاسخ خواهد داد گفت عمار را من نكشتم، قاتل او علي است كه او را با خود به جنگ آورد!! آقاي مطهري استدلال آقاي جنتي را به سخن معاويه شبيه دانسته و از همين طريق به زعم خود بطلان آن را نتيجه گرفته است! هرچند آقاي علي مطهري داراي سوابق ارزشمند اصولگرايانه است اما متأسفانه بايد گفت: ايشان طي ماه هاي گذشته بنابه دلايلي كه ضعف بينش سياسي خوشبينانه ترين تلقي در اين باره است به وادي اظهارنظرهاي دشمن شادكن و استدلال هاي سخيفي ازاين قبيل افتاده اند، پس لاجرم بايد اندكي از حقيقت را بازگفت. حقيقت ساده اي هست كه ظاهراً عجله در ناسزاگفتن به اركان نظام مجال توجه به آن را از آقاي مطهري ستانده است. آن حقيقت هم اين است كه ميان علي(ع) و معاويه فرقي هست كه نه ايشان و نه هيچ كس ديگر را ياراي انكار آن نيست و آن هم اين است كه علي(ع) در آن قتال به طلب حق برخاسته و در موضع حق ايستاده بود و حال آنكه معاويه كفر و نفاق را نگهباني مي كرد. عمار ياور علي(ع) در جبهه حق بوده و لذا آنها كه دست خويش به خون او آلودند جز گمراهان و كفار نبودند. اگر علي(ع)- العياذ بالله- بر باطل بود و به قصد صدمه به حق و عدل گام در ميدان نهاده و امثال عمار را هم با خود همراه كرده بود، بلي استدلال دشمن او صحيح بود كه عمار را علي(ع) كشته چون- نستجير بالله- او را گمراه كرده و با خود به مهلكه كشانده است! كشف مغلطه نهفته در سخن معاويه هنگامي ميسر است كه داوري خود درباره تشخيص حق از باطل در ميداني كه علي و معاويه دو سوي آن ايستاده بودند را در ارزيابي ادعاي معاويه لحاظ كنيم والا نگاه مكانيكي به اين صحنه طبعاً نتيجه اي جز آنچه دلخواه معاويه به عنوان دشمن بزرگ اسلام بود نخواهد داشت. اكنون هم وضع بر همان منوال است. بلي، اگر آقاي موسوي و دوستانش به طلب حقي برخاسته بودند و در اثبات ادعاي بزرگ خود دليلي در دست داشتند و ظلمي بر آنها رفته بود، گناه همه برخوردها با كساني بود كه «طالبان حق» را مورد هجوم قرار مي دهند. اما آقاي مطهري خود خوب مي داند و علناً هم گفته است كه موسوي در اين ميدان حقي ندارد و آنچه ادعا مي كند باطلي پوچ و بي اساس بيش نيست. كسي حقي از موسوي ضايع نكرده و ظلمي در حق وي روا نداشته است. در اين وضع وقتي او لجاجت مي ورزد، مردم را تحريك مي كند و با جوسازي و فريب به خيايان ها مي كشاند، اگر در اين ميانه صدمه اي به كسي وارد شد مسئول كيست؟ آنكه به دفاع از جان و مال مردم در مقابل اوباش و اشرار اجير شده به خيابان آمده و سينه سپر كرده يا آن كه مردم را به كلمه باطل خوانده و از پي خود به صحنه اي كشانده كه ضرر دنيا و آخرت آنها در آن است؟ به راستي چه كسي مستحق سرزنش است و خيانت در كدام سو آغاز شده است؟ آقاي مطهري اگر توجه مي كرد كه چه كسي در موضع حق ايستاده و چه كسي در موضع باطل در دام چنين استدلالي نمي افتاد و با يكي از پاك ترين و دلسوزترين ياران امام و رهبري چنين سخن نمي گفت كه دشمنان و بدخواهان آن را سر دست بگيرند و هلهله كنند. در پايان البته يك نكته هم هست . من به چشم خود حشر و نشر و مهرباني آقاي علي مطهري را با بسيجيان و سخنان پرشورش در دعوت از آنها به استواري در پيمودن راهي كه مي روند شنيده ام. سؤالي ساده از آقاي مطهري مي كنم: آيا شنيده ايد كه در حوادث اخير فقط در تهران 9 بسيجي مظلومانه و گمنام به شهادت رسيده اند و تعداد بسيار بيشتري به سختي مجروح شده اند و حال برخي از آنها بسيار وخيم است؟ من مي دانم كه بي بي سي فارسي و بوق هاي تبليغاتي ديگر براي اين بسيجيان صبح تا شام مرثيه نمي خوانند، و روزنامه اعتماد ملي هم از امثال آقاي مطهري در تحليل جان باختن آنها مقالات فاضلانه نمي خواهد. اما آقاي مطهري خوب است خلوتي كنند تا دريابند كه اين جوانان پاك بي هيچ مزد و منت و با دست خالي فقط به اين دليل خود را در مقابل امنيت مردم و آبروي نظام مسئول مي دانند و تاب تحمل جولان اشرار در شهر را ندارند كه به امام و اسلام و انقلاب عشق مي ورزند و از اين روي محنت حضور در خيابان هاي ناآرام شهر و مبارزه با اوباشي كه امروز ابتدا و انتهاي آنها كاملاً شناخته شده است را به جان خريده اند، يعني دقيقاً همان راهي كه شهيد مطهري ها رفتند و بيم آن مي رود كه امروز فرزند نسبي آن بزرگوار يعني آقاي علي مطهري توفيق كمتري در پيمودن آن راه داشته باشد. اميد آنكه آقاي علي مطهري نيز مانند فرزندان معنوي استاد شهيد حقايق را آنگونه كه هست ببينند.
محمد امینی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر